- همراه شدن (فَ شُ دَ)
متفق شدن. همرای شدن:
شیر با خرگوش چون همراه شد
پرغضب پرکینه و بدخواه شد.
مولوی.
، قرین شدن. گرفتار چیزی شدن، چون رنج و درد:
ز کهرم چو لهراسب آگاه شد
غمی گشت و با رنج همراه شد.
فردوسی.
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد.
مولوی
شیر با خرگوش چون همراه شد
پرغضب پرکینه و بدخواه شد.
مولوی.
، قرین شدن. گرفتار چیزی شدن، چون رنج و درد:
ز کهرم چو لهراسب آگاه شد
غمی گشت و با رنج همراه شد.
فردوسی.
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد.
مولوی
